از درخت بید تا قرصهای شفابخش
منبع تصویر: flickr.com
میخواهیم درباره یکی از پرمصرفترین داروها در تمام جهان صحبت کنیم که تولید سالانهاش به هزاران تُن میرسد. این دارو را اولین بار حدود ۱۲۰ سال پیش ساختهاند، اما پیشینهاش به هزاران سال قبل نسبت داده میشود؛ فراز و فرودهای زیادی را به خود دیده است و هزاران پزشک و دانشمند در سراسر جهان روی آن کار کردهاند تا به نقطه فعلی برسد: دارویی نجاتبخش که از سکته قلبی جلوگیری میکند…. بله، در مورد آسپیرین صحبت میکنیم.
مثل بسیاری از داروهای دیگری که در قرن بیستمِ میلادی ساخته شده، آسپیرین هم ریشه در گیاهان دارویی دارد، از این نظر که ترکیب اصلیِ این دارو را اولین بار از یک ترکیب شیمیاییِ طبیعی به نام «سالیسین» ساختند که در گیاهانی مثل درخت بید و مورد سبز وجود دارد. در واقع سالیسین جد بزرگ آسپیرین به شمار میرود!
ردپای سالیسین در تاریخ
درباره سالیسین روایتهای تاریخی کم نیست. گفته میشود که ۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، بقراط -پزشک مشهور یونان باستان و مشهور به پدرِ علم پزشکی- از پوستِ تنه و برگهای درخت بید برای تسکین درد استفاده میکرده و همین روشِ درمانی قرنها بعد الهامبخشِ ظهور آسپیرین شده است. در بسیاری از مطالبی که در مورد آسپیرین نوشته شده میخوانیم که بقراط جویدن پوست درخت بید یا نوشیدن دمنوشی از برگهای این درخت را برای بیمارانش تجویز میکرد. با این حال در واقع در نوشتههای او فقط یک بار به برگ بید اشاره شده: سوزاندن و استفاده از دود آن برای تسکین دردِ سقط جنین (و نه نوشیدن یا جویدن).
سردیس بقراط
از سوی دیگر نشانههایی وجود دارد که بسیار زودتر از بقراط (در فاصله ۴۰۰۰ تا ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح)، در تمدنهای آشوری و سومری و بعدتر مصریها، بابلیها و چینیها، برگ و پوست درخت بید در پزشکی کاربرد داشته است. با این حال این کاربردها هم معمولاً به شکل خارجی بوده نه خوراکی. مثلاً در کتابهای قدیمیِ پزشکی دستور تهیهی داروهایی برای درآوردن میخچه، پینه و زگیل با استفاده از برگ بید و سرکه یا تسکین درد نقرس با بستههای گرمشدهی برگ بید وجود دارد. با این حال امروزه میدانیم که اسیدهای ضعیف (مثل سرکه) برای درآوردن میخچه موثرند و گرما به تسکین درد کمک میکند، پس نمیشود با قطعیت گفت که آن درمانها کارِ سالیسین بوده است. البته اینها به آن معنی نیست که بید (و سالیسینِ موجود در آن) هیچ اثر و نقشی نداشته است. مسلماً اثر داشته اما نه آنقدر زیاد. اگر برگ و پوست درخت بید تا این حد برای تسکین درد مؤثر بود، چه بسا تا امروز بشر تمام درختان بید را هم تا آخر مصرف و نسلش را منقرض کرده بود!
از طرفی نمیشود با قطعیت گفت که در نسخههای قدیمی (که مقدارها معمولاً دقیق نیست و گاهی به کل ذکر نشده) اصلاً آنقدر سالیسین وجود داشته که اثربخش باشد یا نه. بررسیهای بالینی نشان میدهد که دوز مؤثر سالیسین ۶۰ تا ۱۲۰ میلیگرم است. با جویدن پوست یا نوشیدن دمنوش برگ درخت بید بهزحمت میشود به چنین مقداری رسید، چون مقدار سالیسین در این گیاه بسیار کم است. از طرف دیگر در بید سفید (که احتمالاً گونه مدنظر بقراط و دیگران بوده) ترکیباتی سمّی و تلخمزه وجود دارد که اگر (برای رسیدن به دوز مؤثر) مصرف بالا برود باعث درد شدید معده میشوند.
اگر بقراط نبود، پس که بود؟
مجموعهی شواهد نشان میدهد که نمیشود با قطعیت تاریخچهی سالیسین را به زمانهای خیلی دور نسبت داد. در عوض اتفاق تاریخیِ دیگری وجود دارد که کسی در مورد آن شکّی ندارد: اینکه کشیشی انگلیسی به نام ادوارد ِاستون در نیمهی قرن هجدهم میلادی خاصیت درمانی بید را (دوباره) کشف کرد!
حوالی سال ۱۷۵۷ میلادی/۱۱۳۶ شمسی، استون از روی کنجکاوی کمی پوست درخت بید را جوید و از تلخی آن تعجب کرد. بعد فکر کرد شاید این مادهی تلخ (مثل پوست تلخِ درخت گنهگنه که آن موقع شناختهشده بود) خاصیت درمانی داشته باشد. استون حدود نیم کیلو پوست درخت بید را جمعآوری و به مدت تقریباً سه ماه زیر آفتاب خشک کرد. بعد آن را آسیاب کرد و با هر چند ساعت یک بار خوردنِ آن تلاش کرد اثرش را برای پایین آوردن تب خودش آزمایش کند. این آزمایش موفقیتآمیز بود (ظاهراً سالیسینِ موجود در پوست درخت با خشک کردن غلیظتر و اثرش بیشتر شده بود). در مرحله بعد استون شروع به آزمایش این پودر روی اهالی محله کرد و سرانجام در سال ۱۷۶۳ میلادی/۱۱۴۲ شمسی کشفش را به انجمن سلطنتی بریتانیا گزارش کرد.
پس از تحقیقات استون سالها طول کشید و مطالعات زیادی انجام شد تا در نهایت در سال ۱۸۲۸ میلادی/۱۲۰۷ شمسی، داروشناسی در دانشگاه مونیخ به نامِ یوهان بوخنر توانست ماده مؤثرِ پوست درخت بید را استخراج کند و نام سالیسین را برای آن انتخاب کرد (بید را در زبانِ لاتین salix میگویند). با تلاشهایی که دیگران طی سالهای بعدی انجام دادند امکان بهدست آوردن سالیسینِ خالص از درخت بید فراهم شد تا زمینه برای تغییر دادن این ماده هم فراهم شود. یکی از اولین تغییرات ساختنِ سالیسیلیک اسید (و نمکهایش) از سالیسین بود، اما این اسید با وجود خواص ضددردِ بهتری که داشت، باعث تحریک معده میشد. به همین دلیل تلاش برای پیدا کردن جایگزینهای بهتر ادامه یافت.
ساختارهای شیمیاییِ سالیسین، سالیسیلیک اسید و اَسِتیل سالیسیلیک اسید (آسپیرین). رنگهای مختلف فقط برای متمایز شدن سه ساختار استفاده شده و مفهوم خاصی ندارد.
و اینک آسپیرین
فصلی جدید در تاریخچه سالیسین وقتی باز شد که شرکت آلمانی رنگسازی بایر که بهتازگی شروع به تولید دارو کرده بود، در سال ۱۸۹۷ میلادی/۱۲۷۶ شمسی به شیمیدانی به نام فلیکس هافمن مأموریت داد دارویی بر پایه سالیسیلات بسازد که باعث تحریک معده نشود. هافمن شروع به کار با سالیسیلیک اسیدِ استخراجشده از برگهای خشک گیاهی به نام عروس چمنزار (meadowsweet) کرد و توانست اَسِتیل سالیسیلیک اسید را بسازد که خیلی زود به آسپیرین معروف شد. قبل از هافمن هم تلاشهای مشابهی شده بود اما ترکیبِ بهدست آمده پایدار نبود و به همین دلیل هافمن را سازنده آسپیرین میشناسیم. البته مسلماً هافمن این کار را به تنهایی انجام نداد و ایده اولیهاش هم از خود او نبود، حتی بعدها اختلافاتی درباره حق کشف آسپیرین هم به وجود آمد که هنوز هم گاهی مطرح میشود.
بسته قدیمی آسپیرین محصول شرکت بایر (منبع تصویر: Wikimedia Commons)
صعود، افول و شهرت دوباره
در فاصله سه سال بعد از آمدنِ آسپیرین به بازار، ۱۶۰ مقاله علمی در مورد آن منتشر شد و این دارو را به شهرتی جهانی رساند. در سالهای پس از جنگ جهانی اول آسپیرین بهطور گسترده برای کاهش علائم آنفلوانزا به کار رفت و البته باعث کاهش مرگ و میر نشد؛ عالمگیریِ آنفلوانزا پنجاه میلیون کشته به جا گذاشت. محبوبیت آسپیرین پس از آن هم ادامه پیدا کرد، تا اینکه با اختراع تجهیزاتِ مشاهدهی داخل معده در سال ۱۹۳۲ میلادی/۱۳۱۱ شمسی خیلی زود مشخص شد که آسپیرین هم باعث التهاب معده میشود.
با توسعه ضددردهای دیگر مثل پاراستامول (یا همان استامینوفن) و ایبوپروفن، محبوبیت آسپیرین باز هم کمتر شد، به خصوص که معلوم شد برای مغز و کبد برخی کودکان هم مشکلاتی جدی ایجاد میکند (هنوز هم معمولاً برای افراد زیر شانزده سال آسپیرین توصیه نمیشود). اما در سالهای بعدی که نقش مهم آسپیرین در جلوگیری از لخته شدن خون و سکته قلبی مشخص شد دوباره محبوبیتش را باز یافت، البته این بار با ملاحظاتی جدید و برای شرایطی متفاوت (مثلاً بیماران در خطر حمله یا سکته قلبی، برخی سرطانها یا بیماری کاوازاکی)، نه فقط برای رفع درد و تب. اختصاص جایزه نوبل پزشکی برای توضیحِ روش اثر این دارو در بدن در سال ۱۹۸۲ میلادی/۱۳۶۱ شمسی هم به افزایش دوبارهی محبوبیت آن کمک زیادی کرد. امروزه مادهی اولیه آسپیرین را دیگر از گیاهان نمیگیرند، اما بدون شک بررسی اثر درمانیِ پوست درخت بید نقش مهمی در توسعه آسپیرین و تبدیل شدنش به یکی از پرفروشترین مسکّنهای تاریخ داشت.
برگهای درخت بید سفید (منبع تصویر: Wikimedia Commons)
آسپیرین یا درخت بید؟
پژوهشهای جدیدی که روی درخت بید انجام شده نشان داده که پوست درخت بید یا دمنوش برگهای آن برای تسکین سردرد، کمردرد و درد آرتروز مؤثر است. سالیسینِ موجود در درخت بید در بدن بهعنوان ضدالتهاب عمل میکند و به تسکین درد، تورم و تب کمک میکند. سالیسین (مثلِ آسپیرین) در بدن (طی فرایندِ متابولیسم) به ترکیبِ سالیسیلیک اسید تبدیل میشود. البته همانطور که قبلاً اشاره شد، سالیسینِ موجود در یک دوز از این نوع داروهای گیاهی بسیار کم است و اگر فقط سالیسین مؤثر بود، اثر یک دوز داروی گیاهی باید کمتر از یکدهمِ یک قرص آسپیرین میشد، اما در واقع این عصارههای طبیعی ترکیب پیچیدهای از چندین ترکیب شیمیایی (از جمله مواد آنتیاکسیدان و ضدباکتری) است و فقط سالیسین نیست که به تسکیل درد کمک میکند.
اثر درخت بید با آسپیرین تفاوتهایی دارد، مثلاً برخلاف آسپیرین به مخاط معده آسیب نمیرساند. با این حال اینطور نیست که چون این دارو «گیاهی» است میتوانیم هر چقدر خواستیم آن را مصرف کنیم! و بله، دارویی گیاهی مثل بید هم عوارض جانبی «دارد» و برخی افراد ممکن است با خوردن آن دچار حالت تهوع و بیحالی شوند. همچنین اگر کسی به آسپیرین حساسیت داشته باشد یا برخی داروها را مصرف کند نباید عصاره پوست درخت بید هم مصرف کند.
Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!