تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۴۰۰
قرنها قبل اعتقاد بر این بود که برای درمان بیماریها باید «اخلاط فاسد» را از بدن دفع کنیم. امروزه هم ممکن است اسم معجونهای معجزهآسای مختلفی را شنیده باشید که کارشان پاکسازیِ بدن شما از «سموم» است (که معمولاً گفته نمیشود دقیقاً چطور سَمهایی هستند و اسمشان چیست)، اما در واقع بیشترشان چیزی بیش از داروی ملیّن (ضدیبوست) نیستند. شاید فکر کنید که پس چندان ضرری هم ندارند، اما این پاکسازیکنندهها همیشه بیخطر نبودهاند.
از صدها سال پیش مردم به تجربه فهمیده بودند که آنتیموان و ترکیباتش خیلی خوب این «اخلاط فاسد» را از بدن دفع میکنند، اما در قرنهای هفدهم و هجدهم میلادی در اروپا، استفاده از آنتیموان برای درمان بسیار متداول شده بود. مثلاً شرابی را مینوشیدند که یک شب در فنجانی ساختهشده از آنتیموان مانده بود. آنتیموان با تارتاریک اسیدِ موجود در شراب ترکیب میشد و مادهای به نام آنتیموان تارتارات میساخت که باعث استفراغ میشد. برخی افراد هم قرصهای آنتیموان را بهعنوان ملیّن تجویز و استفاده میکردند. جالب آنکه بر خلاف قرصهای ملیّن کنونی، این قرصهای سخت و محکم در دستگاه گوارشی باز نمیشدند و سالم و بیتغییر از بدن دفع میشدند! مردم هم آنقدر این «قرصهای ابدی» را ارزشمند میدانستند که دنبال این قرصهای خارجشده میگشتند تا دوباره از آنها استفاده کنند. حتی برخی از خانوادهها آنقدر خوششانس بودند که بتوانند این ملینها را برای فرزندانشان هم به ارث بگذارند! شاید آنتیموان به دلیل همین اثربخشی و اقتصادی بودن (!) جایگاه مهمی در پزشکی پیدا کرد و تا اواخر قرن هجدهم میلادی همچنان از آن استفاده میشد.
فنجانی از جنس آنتیموان همراه با محفظه چرمی، مربوط به اروپای قرن هفدهم میلادی (منبع: Wikimedia Commons)
امروزه سمّی بودنِ آنتیموان و بسیاری از ترکیباتش مشخص شده است و دیگر کاربرد درمانی ندارند، اما مردمِ چند قرن پیش این آگاهی را نداشتند و مشتاقانه از آنتیموان استفاده میکردند. گفته میشود موتزارت (موسیقیدان بزرگ اتریشی در قرن هجدهم میلادی) احتمالاً به خاطر زیادهروی در مصرف ترکیبات آنتیموان از دنیا رفت. موتزارت از کودکی بیمار و نحیف بود و پزشکها اغلب ترکیبات آنتیموان را برایش تجویز میکردند. خودش هم هر وقت ناخوش میشد سرخود این داروها را مصرف میکرد. جالب است که موتزارت همیشه بر این اعتقاد بود که رقیبهای کاریاش مسمومش کردهاند و خبر نداشت که کار کارِ آنتیموانی است که خودش مصرف میکرد.
نقاشی با عنوان ساعتهای آخرِ موتزارت، اثر Henry Nelson O’Neil. موتزارت احتمالاً در اثر مسمومیت با آنتیموان از دنیا رفت. (منبع تصویر: Wikimedia Commons)
عنصر زنانه
آنتیموان بر اساس کلمهای یونانی بهمعنی «غیرِتنها» نامگذاری شده، زیرا این عنصر معمولاً خالص و تنها وجود ندارد، بلکه به شکلِ ترکیبشده با فلزات سنگینتر، مثل سرب، در طبیعت پیدا میشود. یکی از فراوانترین ترکیبات این عنصر، آنتیموان سولفید است: رنگدانهی سیاهرنگی که بهطور طبیعی در کانی استیبنیت پیدا میشود. نماد این عنصر Sb است که از کلمهی استیبیُم گرفته شده که در زبان لاتین بهمعنی سرمه است و به کاربردِ ترکیب آنتیموان سولفید (یا همان استیبنیت) به عنوان سرمهی چشم در مصر باستان برمیگردد. زنان مصری با این ماده چشمهایشان را آرایش میکردند و اعتقاد داشتند با این کار قدرتی جادویی پیدا میکنند و میتوانند به دشمنان چشمزخم بزنند.
نمونه کانی استیبنیت (منبع: Wikimedia Commons)
آنتیموان یکی از عنصرهایی است که بشر از چند هزار سال پیش آن را میشناخته و از ترکیبات و آلیاژهای آن استفاده کرده است. علاوه بر آنتیموان سولفید که در مصر باستان متداول بود، رنگدانهی دیگری هم در تمدن کَلدانی (جنوب عراق امروزی) شناختهشده بود. این رنگدانه ترکیب زردرنگِ سرب آنتیموانیت بود که در لعاب آجرهای تزیینیِ شهر قدیمی بابِل هم پیدا شده و قدمت آن به حدود ششصد سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد. در تپه باستانی حسنلو (در استان آذربایجان غربی ایران) هم اشیایی ساختهشده از آلیاژهای آنتیموان کشف شده که متعلق به حدود هشتصد سال پیش از میلاد مسیح است. کیمیاگران هم علاقه خاصی به آنتیموان داشتند و آن را عنصری زنانه میدانستند. در واقع آنچه امروز بهعنوان نماد جنسِ مؤنث (♀) میشناسیم، از نماد کیمیاگریِ آنتیموان گرفته شده است.
مهرهی قدیمی از جنس آنتیموان که در تپهی باستانی حسنلو پیدا شده است. (منبع تصویر: Wikimedia Commons)
در خدمت جنگ و صلح
یکی از ویژگیهای مفید آنتیموان آن است که با افزودنش به سرب، سختیِ سرب بسیار بیشتر میشود. اگر سرب، قلع و آنتیموان به نسبت مشخصی مخلوط شوند، آلیاژی تشکیل میشود که با تبدیل از حالت مذاب به جامد، منبسط میشود. یوهان گوتنبرگ، صنعتگر و مخترع آلمانی، در حوالی سال ۱۴۵۰ میلادی/۸۲۹ شمسی با ریختنِ این آلیاژ در قالبهای دستسازش توانست حروف چاپیِ سخت و چند بار مصرفی بسازد و آنها را حروف قابل حمل (movable type) نامید. اختراع گوتنبرگ با فراهم کردن امکان چاپ و نشر کتابها زمینهساز تحولات بزرگ و تاریخساز شد. امروز که بیش از ۵۵۰ سال از اختراع گوتنبرگ میگذرد، چاپ کردن با این قالبها تقریباً به تاریخ پیوسته است و روشهای کامپیوتری و لیتوگرافی جای آن را گرفتهاند، اما بدون استفاده خلاقانهای که گوتنبرگ از آنیتموان کرد، شاید پیشرفتهای امروزی هم به این شکل اتفاق نمیافتاد.
حروف چاپی فلزی (منبع: Wikimedia Commons)
شاید ماشینهای چاپ قدیمی کمکم به تاریخ پیوسته باشند، اما کاربرد دیگری از آلیاژ سرب ـ آنتیموان متاسفانه هنوز هم متداول است: گلولهی تفنگ. گلوله را به سربی بودنش میشناسیم، ولی سرب بهتنهایی خیلی نرم است و باید با آنتیموان آلیاژ شود تا سخت شود. الکترود باتریهای سرب-اسید را هم به همین شکل با آنتیموان سخت میکنند.