تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۴۰۰
۳۲۷ سال پیش از میلاد مسیح و در جریان یكی از لشكركشیهای اسكندر مقدونی (پادشاه مقدونیه که به ایران هم حمله کرد) به هند، بیماری گوارشیِ مرموزی در لشكر او شایع شد و بهقدری لشكریان را از پا انداخت كه در نهایت مجبور به عقبنشینی شدند. عجیب این بود كه این بیماری سربازان را خیلی بیشتر از فرماندهان میكُشت، در حالی که مشکلات و محرومیتهای دو گروه مشابه بود.
بیش از ۲۰۰۰ سال بعد، پژوهشگران برای این موضوع توضیحی پیدا كردند: سربازان در ظرف حلبی آب میخوردند و فرماندهان در ظرف نقره. ربطش به بیماری این بود که مشخص شد نقرهی حلشده در آب بسیاری از باكتریهای مضر را از بین میبرد و مقدار بسیار بسیار كمی از یونهای نقره در آب (حدود یك میلیاردمِ گرم) برای كشتن میكروبهای یك لیتر آب كافی است. پس عجیب نبوده كه فرماندهانی كه از فنجان نقره آب میخوردند در برابر بیماری مقاومتر باشند.
خاصیت ضدمیكروبیِ نقره احتمالاً مبنای یكی از قدیمیترین كاربردهای آن بوده است. پیش از اختراع پنیسیلین، پزشکان نقرهی کلوئیدی (نانوذرات نقرهی معلق در مایع) را بهعنوان آنتیبیوتیک تجویز میکردند و آن را دوای هر دردی میدانستند، اما با پیشرفت پزشکی این کاربرد کمرنگتر شد و از سال ۱۹۹۹ میلادی (۱۳۷۸ شمسی) نیز سازمان غذا و داروی آمریکا درباره عوارض مصرف خودسرانهی داروهای شامل نقره کلوئیدی و نمکهای نقره هشدار داد و شرکتها را از انتشار تبلیغات گمراهکننده درباره فواید آن منع کرد.
نقرهی کلوئیدی: درمان به قیمت آبی شدن؟
مشکل مهم نقرهی کلوئیدی آن است که بلعیدن یا تنفسِ ترکیبات نقره ممکن است در درازمدت منجر به وضعیتی شود که آن را آرژیریا مینامند و در آن لکههایی به رنگ خاکستریِ مایل به آبی در پوست و غشاهای مخاطی تشکیل میشود. آرژیریا باعث مرگ نمیشود و به اندامهای داخلی صدمه نمیزند، اما رنگ آبیـنقرهای كه به پوست میدهد دائمی است. یکی از مشهورترین نمونههای این وضعیت، مردی آمریکایی به نام پاول کاراسون (Paul Karason) بود که در اثر خودـدرمانی و مصرف بیش از اندازهی نقره کلوئیدی (هم به صورت خوراکی و هم روی پوست)، تمام پوستش به رنگ آبی درآمد. با این حال کاراسون تا آخر عمرش (سال ۲۰۱۳ میلادی/ ۱۳۹۲ شمسی) اعتقادش را به نقره از دست نداد و احتمالاً موقع مرگ (البته نه بر اثر آرژیریا، بلکه با سکته قلبی) حتی اندامهای داخلی بدنش هم نقرهای بود!
تصویری از فرد مبتلا به آرژیریای شدید (منبع: Wikimedia Commons)
سیاستمدار آبی
پاول کاراسون تنها کسی نبود که به عشق نقره کلوئیدی دچار آرژیریا شد. نمونهی مشهور دیگری که اتفاق افتاد مربوط به سال ۲۰۰۰ میلادی بود. این روزها در ایران در ماههای ابتدایی سال ۱۴۰۰ خورشیدی هستیم و چون عادت داریم فقط دو رقمِ آخر سالها را بنویسیم، میشود گفت به سال صفر رسیدهایم. ۲۱ سال و چند ماه قبل این اتفاق برای سال میلادی افتاد، اما پیش از آنكه سال ۱۹۹۹ میلادی برود و سال ۲۰۰۰ از راه برسد، جنجالها و اتفاقهای زیادی رخ داد. نگرانی عمومی این بود كه سیستمهای كامپیوتری و دیجیتال كه برای صرفهجویی در مصرف حافظه، سالها را با دو رقم نمایش میدادند، با رسیدن به سال ۲۰۰۰ میلادی آن را با سال ۱۹۰۰ اشتباه بگیرند و همه چیز به هم بریزد. مردم هم تلاش میكردند به سبك خودشان برای این سال آماده شوند؛ از جمله فردی به نام استن جونز (Stan Jones) كه در سال ۱۹۹۵ میلادی و از ترس كمیاب شدنِ آنتیبیوتیك در سال ۲۰۰۰، به مدت چهار سال و نیم خودش را به نقره بست تا سیستم ایمنی بدنش را خوب تقویت كند. رنگ پوست جونز هم تغییر کرد، اما او مشکل چندانی با این موضوع نداشت و حتی با همان وضعیت، دو دوره در انتخابات مجلس نمایندگان آمریکا شرکت کرد تا به سیاستمدار آبی معروف شود.
فلز پیشكسوت
بقایای بهجا مانده در اطراف معدنهای قدیمیِ ترکیه و یونان نشان میدهد که استخراج نقره حدود سههزار سال پیش از میلاد مسیح آغاز شده است. پالایش فلز نقره با استفاده از فرایند قالگری انجام میشد و ابداع کَلدانیها بود که در منطقهای در جنوب عراق کنونی ساکن بودند. در این فرایند، فلز ناخالصِ ذوبشده در یک فنجان کمعمق حرارت داده میشد که بالای آن جریان پرفشاری از هوا دمیده میشد. این جریانِ هوا عنصرهای دیگر، مانند سرب و مس را اکسید و خارج میکرد و نقره را به جا میگذاشت. پس از آن معادن نقره در نقاط مختلف اروپا پیدا شد. بزرگترین نمونهی شناختهشده از صنایع نقره در عصر آهن اروپا (دوره زمانی دوهزار سالهای که تقریباً هزار سال پیش از میلاد مسیح آغاز شد) ظرفی بهنام دیگ گوندستروپ است که تقریباً صدوسی سال پیش در دانمارک پیدا شد و قطر آن حدود هفتاد سانتیمتر است. قدمت این ظرف به دورهی زمانی ۱۵۰ سالهای پیش از میلاد مسیح نسبت داده شده است. در ایران باستان، از حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و در زمان هخامنشیان از فلز نقره برای ضرب سکه استفاده میشد. روی سکههای نقرهی هخامنشی که شِکِل (یا سیکِل) نامیده میشد، تصویر پادشاهی نقش شده بود که زانو زده و کمانی در دست چپ و نیزهای در دست راستش داشت. آن زمان در قلمرو هخامنشیان معدن نقره مهمی وجود نداشت و نقره مورد نیاز برای سکه را از جاهای دیگر به ایران میآوردند.
سمت راست: دیگ گوندوستروپ (Nationalmuseet, CC BY-SA 3.0, via Wikimedia Commons)
سمت چپ: سکه نقرهی هخامنشی که شِکِل نام داشت (dynamosquito, CC BY-SA 2.0, via Wikimedia Commons)
ترکیبات نقره برمید و نقره یدید هم به دلیل حساس بودن به نور در تاریخ عکاسی نقش مهمی داشتند. حتی امروزه با وجود پیدایش عکاسی دیجیتال، نمکهای نقره هنوز هم برای تولید تصاویر باکیفیت و محافظت در برابر تکثیر غیرقانونی اهمیت دارند. شیشههای حساس به نور (مانند لنزهای فوتوکرومیک عینک) بر همین اساس عمل میکنند؛ یعنی در نور شدید خورشید کدر و با کم شدن تابش خورشید شفاف میشوند.
نقره استرلینگ شامل ۹۲/۵ درصد نقره و ۷/۵ درصد فلزات دیگر است و برای تولید ظروف و زیورآلات نقره بهکار میرود.
كلیشه برعكس
نقره جزء فلزاتی است که اسمش وابسته به اسمِ یک کشور است، اما با یک تفاوت. تعدادی از عنصرها اسمشان را از كشورها گرفتهاند؛ عنصرهایی مثل ژرمانیم (آلمان)، امریسیم (آمریکا)، فرانسیم و گالیم (فرانسه)، نیهونیم (ژاپن)، روتنیم (روسیه) و پولونیم (لهستان). با این حال در مورد قهرمان داستان امروز، برعکس، این کشور آرژانتین است كه نامش را از فلز نقره گرفته است (نقره در زبان لاتین argentum نامیده میشود و معنیاش سفیدِ درخشان است). ظاهراً دلیل این نامگذاری، فراوانی نقره در آن منطقه بوده است.
آینههای مات
نقره فلزی براق و نسبتاً نرم است که بهتدریج سیاه میشود، مگر اینكه مرتب سطحش تمیز شود. این تغییر رنگ نتیجهی واکنشِ نقره با ترکیباتِ گوگرددار هواست که مادهی سیاهرنگِ نقره سولفید را روی سطح فلز تشکیل میدهد. به همین دلیل با آنکه نقره بهترین انعکاسدهندهی شناختهشدهی نور مرئی است، آینههای زیبای از جنس نقره با گذشت زمان کدر میشوند.
نمونهای از نقرهی طبیعی که در مجاورت هوا کدر شده است. (منبع: Wikimedia Commons)
در آرژیریا چه اتفاقی میافتد و چه میشود که نقرهی خوردهشده سر از پوست در میآورَد؟ پژوهشگران بر اساس آزمایشهای شیمیایی توضیحی پیشنهاد دادهاند: نانوذرات نقره در محیطهای اسیدی مثل معده حل میشوند و یونهای نقره ایجاد میكنند و این یونها با جریان خون به قسمتهای مختلف بدن از جمله پوست میروند. تابیدن نور خورشید بر پوست باعث تبدیل شدن دوبارهی این یونها به نانوذرات نقرهی فلزی میشود که به شکل لکههایی روی پوست میمانند. بعد همان اتفاقی میافتد که در کدر شدن آینههای نقره رخ میدهد. ترکیباتِ گوگرددار از راه میرسند و روی سطحِ این نانوذرات جذب میشوند تا به رنگ خاکستری_آبی دیده شوند.