شرح تصویر:

تصویر، به ریشۀ نام تلوریم برمی‌گردد که کلمۀ لاتین tellus به‌معنی «زمین» است.

شکل ظاهری:

تلوریم یک شبه‌فلز است که معمولاً به‌شکل پودری خاکستری‌رنگ به‌دست می‌آید.

کاربردها:

تلوریم اغلب با مس و فولاد ضدزنگ آلیاژ می‌شود تا ماشین‌کاری آن ساده‌تر شود. اگر تلوریم به سرب افزوده شود آن را نسبت به اسیدها مقاوم‌تر کرده و استحکام و سختی آن را افزایش می‌دهد.

از تلوریم برای وولکانش (سخت کردن) لاستیک، رنگ کردن شیشه و سرامیک، در سلول‌های خورشیدی، در CD و DVD قابل ذخیره مجدد و همچنین به‌عنوان کاتالیزگر در پالایش نفت استفاده می‌شود. با دوپ کردن نقره، طلا، مس یا قلع در تلوریم می‌توان به‌عنوان نیم‌رسانا از آن استفاده کرد.

نقش زیست‌شناختی:

برای تلوریم نقش زیست‌شناختی خاصی شناخته نشده است. تلوریم بسیار سمّی است و باعث اختلال در رشد جنین می‌شود. کارگرانی که در معرض مقادیر بسیار کم تلوریم در هوا هستند دچار «نفس تلوریمی» می‌شوند که بویی شبیه به سیر دارد.

فراوانی طبیعی:

تلوریم تنها به مقدار ۰/۰۰۱ جزء در میلیون در پوسته زمین وجود دارد. کانی‌های تلوریم عبارتند از کالاوریت، سیلوانیت و تلوریت. تلوریم به‌صورت ترکیب‌نشده نیز در طبیعت پیدا می‌شود ولی به مقدار بسیار کم. در صنعت تلوریم را از گِل آندی تولیدشده طی پالایش برقکافتی مس به‌دست می‌آورند. این گِل تقریباً تا ۸ درصد تلوریم دارد.

تلوریم را فرانتس یوزف مولر فون رایشنشتین در سال ۱۷۸۳ میلادی در رومانی کشف کرد. او مجذوب سنگ‌معدنی شد که از یک معدن نزدیک زلاتنا (در رومانی) به‌دست آمده بود و درخشش فلزی داشت و حدس زد که باید آنتیموان یا بیسموت طبیعی باشد. (اما در واقع طلا تلورید یا AuTe2 بود.) بررسی اولیه نشانی از وجود آنتیموان و بیسموت نداشت. مولر به‌مدت سه سال روی این سنگ‌معدن کار کرده و ثابت کرد عنصر جدیدی در آن وجود دارد. او یافته‌هایش را در یک مجله گمنام منتشر کرد و در نتیجه چندان توجهی به آن نشد.

در سال ۱۷۹۶ میلادی، مولر نمونه‌ای را برای مارتین کلاپروت فرستاد و او یافته‌هایش را تأیید کرد. کلاپروت نمونه خالصی تولید کرد و تصمیم گرفت آن را تلوریم بنامد. نکته جالب این بود که این اولین نمونۀ تلوریم نبود که به‌دست کلاپروت رسیده بود. هفت سال قبل از آن، در سال ۱۷۸۹ میلادی، یک دانشمند مجارستانی به‌نام پاول کیتایبِل نیز مقداری تلوریم که خودش به‌طور مستقل کشف کرده بود، برایش فرستاده بود.

 
شعاع اتمی ناپیوندی (Å): ۲/۰۶
شعاع کووالانسی (Å): ۱/۳۷
الکترون‌خواهی (kJ/mol): ۱۹۰/۱۶۱
الکترونِگاتیویته (مقیاس پاولینگ): ۲/۱
انرژی‌های یونش اول دوم سوم چهارم پنجم ششم هفتم هشتم
kJ/mol ۸۶۹/۲۹۴  ۱۷۹۴/۶  ۲۶۹۷/۷۳  ۳۶۰۹/۵۲  ۵۶۶۸/۵۱  ۶۸۲۱/۵  ۱۳۲۱۸  -
 

حالت‌های اُکسایش معمول: ۶ ، ۴ ، ۲-

ایزوتوپ‌ها:

ایزوتوپ جرم اتمی فراوانی طبیعی (٪) نیمه‌عمر شیوه واپاشی
120Te ۱۱۹/۹۰۴ ۰/۰۹ ۱۰۱۷×۱/۹ سال β+EC
122Te ۱۲۱/۹۰۳ ۲/۵۵ - -
123Te ۱۲۲/۹۰۴ ۰/۸۹ ۱۰۱۶×۹/۲ < سال EC
124Te ۱۲۳/۹۰۳ ۴/۷۴ - -
125Te ۱۲۴/۹۰۴ ۷/۰۷ - -
126Te ۱۲۵/۹۰۳ ۱۸/۸۴ - -
128Te ۱۲۷/۹۰۴ ۳۱/۷۴ ۱۰۲۴×۲/۲ سال -β-β
130Te ۱۲۹/۹۰۶ ۳۴/۰۸ ۱۰۲۰×۸ سال -β-β

داده‌ها:

W. M. Haynes, ed., CRC Handbook of Chemistry and Physics, CRC Press/Taylor and Francis, Boca Raton, FL, 95th Edition, Internet Version 2015, accessed December 2014

Tables of Physical & Chemical Constants, Kaye & Laby Online, 16th edition, 1995. Version 1.0 (2005), accessed December 2014

J. S. Coursey, D. J. Schwab, J. J. Tsai, and R. A. Dragoset, Atomic Weights and Isotopic Compositions (version 4.1), 2015, National Institute of Standards and Technology, Gaithersburg, MD, accessed November 2016

خواص و کاربردها:

John Emsley, Nature’s Building Blocks: An A-Z Guide to the Elements, Oxford University Press, New York, 2nd Edition, 2011

Thomas Jefferson National Accelerator Facility - Office of Science Education, It’s Elemental - The Periodic Table of Elements, accessed December 2014

تاریخچه:

Elements 1-112, 114, 116 and 117 © John Emsley 2012. Elements 113, 115, 117 and 118 © Royal Society of Chemistry 2017

قبل از شکل‌گیری علم شیمی جدید، گروهی از دانشمندان (که کیمیاگر نامیده می‌شدند) فکر می‌کردند طلا هم مثل گیاهان در خاک رشد می‌کند. آنها بر این عقیده بودند که فلز سرب مراحل مختلفی را در خاک طی می‌کند تا به طلا تبدیل شود؛ یعنی سرب به جیوه، جیوه به نقره و در نهایت نقره به طلا تبدیل می‌شود. در واقع کیمیاگران تصور می‌کردند که تمام این فلزات (سرب، جیوه، نقره و طلا) در اصل یک ماده‌اند که در مراحل مختلفی از رشد قرار دارد. بنابراین هر ناخالصی‌ای که در طلا پیدا می‌شد را هم نوعی طلای کال می‌دانستند که سرانجام روزی به طلا تبدیل می‌شود یا به اصطلاح می‌رسد. ...

ادامه‌ی این داستان را در اینجا بخوانید.

آ ایتربیم پروتاکتینیم د ژ فلوئور گوگرد نوبلیم
آرسنیک ایتریم پرومتیم دابنیم ژرمانیم ق ل نیتروژن
آرگون ایریدیم پلاتین دارماشتدیم س قلع لانتان نیکل
آکتینیم ایندیم پلوتونیم دیسپروزیم ساماریم ک لوتسیم نیهونیم
آلومینیم اینشتاینیم پولونیم ر سدیم کادمیم لورنسیم نئوبیم
آنتیموان ب ت رادرفوردیم سرب کالیفرنیم لیتیم نئودیمیم
آهن باریم تالیم رادون سریم کبالت لیورموریم نئون
الف برکلیم تانتال رادیم سزیم کربن م و
اربیم برم تربیم رنیم سلنیم کروم مایتنریم وانادیم
اروپیم بریلیم تکنسیم روبیدیم سیبورگیم کریپتون مس هـ
استاتین بور تلوریم روتنیم سیلیسیم کلر مسکوویم هاسیم
استرونسیم بوریم تنسین رودیم ط کلسیم مندلویم هافنیم
اسکاندیم بیسموت تنگستن رونتگنیم طلا کوپرنیسیم منگنز هلیم
اسمیم پ توریم روی ف کوریم منیزیم هولمیم
اکسیژن پالادیم تولیم ز فرانسیم گ مولیبدن هیدروژن
امریسیم پتاسیم تیتانیم زنون فرمیم گادولینیم ن ی
اورانیم پرازئودیمییم ج زیرکونیم فسفر گالیم نپتونیم ید
اوگانسون جیوه فلروویم نقره